در بيشتر كشورهاي توسعه يافته جهان، اتخاذ سياستهاي مربوط به حمايت از بنگاههاي اقتصادي كوچك و متوسط به منظور افزايش رشد، ايجاد درآمد و اشتغال و حتي كاهش فقر از مهمترين اولويتهاي اقتصادي- اجتماعي دولتها محسوب ميشود. ويژگيهاي حياتي بنگاههاي كوچك و متوسط، از جمله انعط چکیده کامل
در بيشتر كشورهاي توسعه يافته جهان، اتخاذ سياستهاي مربوط به حمايت از بنگاههاي اقتصادي كوچك و متوسط به منظور افزايش رشد، ايجاد درآمد و اشتغال و حتي كاهش فقر از مهمترين اولويتهاي اقتصادي- اجتماعي دولتها محسوب ميشود. ويژگيهاي حياتي بنگاههاي كوچك و متوسط، از جمله انعطافپذيري در مقابل تغييرات بازار و محيط، به نتيجه رسيدن سريع فعاليتها و ابتكار عمل افراد در اين بنگاهها، برخورداري كاركنان اين شركتها از انگيزه بالا، سرمايه اوليه محدود مورد نياز اين بنگاهها، محرك اصلي تحقق كارآفريني و غيره آنها را به مهمترين عامل رشد، نوآوري و تحرك اقتصادي و توسعه كشورها، به ويژه كشورهاي در حال توسعه و ياري دهنده آنها در مرحله گذار اقتصادي تبديل كرده است. هدف این پژوهش شناسایی بنگاههای کوچک و متوسط صنایع تولیدی با رشد سریع و نیز تعیین سهم آنها در اقتصاد مالزی است. چشمانداز توسعه 2020 مالزی سیاستهای توسعه را از طریق شرکتهای کسب و کار کوچک برنامهریزی کرده است. این شرکتها نقش مهمی را در توسعه اقتصادی مالزی ایفا ميکنند. این شرکتها 8/93 درصد از شرکتهای فعال در بخش صنعت،3/27درصد از کل تولیدات کارخانجات، 8/25درصد از ارزش افزوده تولید،6/27 درصد از داراییهای ثابت و9/38درصد از استخدام نیروی کار این کشور را به خود اختصاص دادهاند. همچنین شواهد نشان ميدهد که این شرکتها نقش مهمی را در توسعه اقتصاد ملی کشور مالزی بر عهده دارند.
پرونده مقاله
مفهوم توسعه در نزد سیاستگذاران بر خط مشی های انتخابی آنها تأثیر می گذارد. این در حالی است که توسعه، مفهومی هنجاری و ارزشی است و بر همین اساس، رویکردهای متفاوتی به آن وجود دارد. در رویکردهایی که در پی "بهبود اقتصاد ملی" هستند، علم کلید ثروت -اندوزی است. لذا سیاستگذار در چکیده کامل
مفهوم توسعه در نزد سیاستگذاران بر خط مشی های انتخابی آنها تأثیر می گذارد. این در حالی است که توسعه، مفهومی هنجاری و ارزشی است و بر همین اساس، رویکردهای متفاوتی به آن وجود دارد. در رویکردهایی که در پی "بهبود اقتصاد ملی" هستند، علم کلید ثروت -اندوزی است. لذا سیاستگذار در سرمایه انسانی و اجتماعی به عنوان دارایی های با ارزش، سرمایه گذاری می کند. از آنجا که بنگاه های اقتصادی رشد و ثروت را ایجاد می کنند، سیاستگذاران موظفند شرایط عمل را برای بنگاه ها فراهم کنند. ادبیات این حوزه اشاره به وجود رابطه مثبت بین نوآوری و نابرابری دارد. با افزایش نوآوری، نابرابری افزایش می یابد، لیکن ثروت حاصل از آن را بعداً می توان برای کاهش نابرابری استفاده کرد. در مقابل، "رویکرد توسعه انسانی" از بهبود کیفیت زندگی انسانها صحبت کرده و از نوآوری به خاطر فقرا، با فقرا و توسط فقرا سخن می گوید. برخی نیز اهمیت آزادی را در توسعه مطرح کرده و "رویکرد قابلیت" را در پیش می گیرند. این رویکرد در مورد بهبود فرصت ها و شکوفایی استعدادهای انسانی، رفع نابرابری و دستیابی به عدالت سخن می گوید. انسان به شرط توانمندی و آزادی است که می تواند خلاق باشد. این نوشتار با توجه به پارادوکس موجود در رویکردهای چندگانه توسعه در خصوص رابطه نوآوری و نابرابری، به بررسی این ارتباط پرداخته و رابطه منفی بین نوآوری و نابرابری را نشان داده است. از آنجا که پایین بودن قابلیت های انسانی و اجتماعی، کاهش نوآوری و تشدید نابرابری ها در ابعاد مختلف مادی و انسانی را درپی خواهد داشت، تأکید این مقاله بر لزوم توجه بیشتر به ارتقاء قابلیت های انسانی در سیاستگذاری ها است.
پرونده مقاله
با گسترش تكنولوژي اطلاعات و شبکههاي اطلاع رساني، تحقيق و توسعه وضعيتي جهاني به خود گرفته است. همچنين پيشرفتهاي علمي و مهندسي نيزاين فرايند را عملي کرده که موجبات همکاريهاي صنعتي بين پژوهشگران، سازمانها و جوامع مختلف را در سطح جهان فراهم نموده است. از آنجا که دستيا چکیده کامل
با گسترش تكنولوژي اطلاعات و شبکههاي اطلاع رساني، تحقيق و توسعه وضعيتي جهاني به خود گرفته است. همچنين پيشرفتهاي علمي و مهندسي نيزاين فرايند را عملي کرده که موجبات همکاريهاي صنعتي بين پژوهشگران، سازمانها و جوامع مختلف را در سطح جهان فراهم نموده است. از آنجا که دستيابي به فناوري نوين و رشد اقتصادي در کشورهاي در حال توسعه متضمن سرمايهگذاري گسترده وايجاد توسعه و مهارت در امر تحقيق و توسعه ميباشد،اينگونه کشورها سعي مينمايند با اتکا به سرمايهگذاري خارجي به فناوريهاي برتر که داراي تحقيقات دانشي و توسعهاي ميباشد، دست يابند و باايجاد نوآوري به توسعه آن بپردازند. لذا جهاني شدن تحقيق و توسعه توسط شرکتهاي فرامليتي و عدم تمرکز واحدهاي تحقيق و توسعه باعث رشد اقتصادي ساير کشورها گرديده است.
به نظر ميرسد جهاني شدن به صورت يک ر اه حل، قادر است بسياري از مشکلات اقتصادي را بر طرف کند. امروز اقتصاد جهاني بر اساس مديريت فرايندهاي اطلاعاتي و شبكهاي سازماندهي ميشود. به گونهاي که در نظريههاي گوناگون ميتوان شکل جديدي از اقتصاد بين الملل را ملاحظه کرد. بر همين اساس اقتصاد شبکهاي علمي است که بر اساس الگوي کنترل اطلاعات سازماندهي ميشود و بر اساس معيارها و شاخصهاي مختلفي مورد ارزيابي قرار ميگيرد.اين روش، مکانيسمهاي مديريت اقتصادي لازم و مؤثر را براي شکل جديدي از ساختار اقتصاد چند وجهي فراهم ميآورد. بهاين ترتيب فرايندهاي اقتصادي دگرگون شده و شکل جديدي از روابط اقتصادي حاصل ميگردد. همچنين استفاده از فناوري اطلاعات موجب توسعه تجارت، تسهيل ارتباطات عوامل اقتصادي و فراهم كردن امکان فعاليت براي سازمانها شده است. از سوي ديگر به نظر ميرسد، همبستگي شديدي بين کشورهايي که توسعه اقتصادي معناداري دارند و کشورهايي که سرمايه گذاري قابل توجهي در زمينه تحقيق و توسعه انجام دادهاند، وجود داشته باشد. به همين دليل ضرورت افزايش ظرفيتهاي تحقيق و توسعه براي کشورهاي در حال توسعه به شدت احساس ميگردد.
اين مقاله در نظر دارد تأثير جهاني شدن تحقيق و توسعه را بر رشد اقتصادي کشورها مورد بررسي قرار داده و چالشها و فرصتهاي حاصل از آن مانند ارائه محصولات بهتر،ايجاد مشاغل جديد و افزايش درآمدزايي در كشورهاي در حال توسعه را تشريح نمايد. همچنين به فاكتورهاي مهمي كه ميتواند منجر به رشد اقتصاد شبكهاي و ارزش آفريني در آن گردد پرداخته ميشود .
پرونده مقاله
در دهه ی حاضر، اقتصاد دانش بنیان واژه ای رایج و جذاب در محافل علمی کشور می باشد. این واژه توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب نموده است. شاخص جهانی اقتصاد دانش بنیان دارای چهار پایه بوده و نوآوری یکی از این پایه ها می باشد. در حوزه نوآوری، کشور ایران از چکیده کامل
در دهه ی حاضر، اقتصاد دانش بنیان واژه ای رایج و جذاب در محافل علمی کشور می باشد. این واژه توجه بسیاری از اندیشمندان و صاحب نظران را به خود جلب نموده است. شاخص جهانی اقتصاد دانش بنیان دارای چهار پایه بوده و نوآوری یکی از این پایه ها می باشد. در حوزه نوآوری، کشور ایران از امتیاز کمتری، نسبت به متوسط جهانی، برخوردار می باشد. در این نوشتار، با به منظور ارتقای سطح نوآوری و به طبع آن، سطح اقتصاد دانش بنیان، با استفاده از آمارهای جهانی در حوزه اقتصاد دانش بنیان و نوآوری و با تحلیل ضریب همبستگی پیرسون، ابتدا شاخص های ورودی مهم و اثرگذار بر نوآوری شناخته شده و سپس وضعیت این ورودی ها با متوسط جهانی مقایسه شده است. پس از مشخص شدن نقاط ضعف در سنجه های ورودی، وضعیت این سنجه ها در سند برنامه ششم توسعه بررسی شده است. با توجه به یافته ها، مشخص شد که در برنامه ششم توسعه تنها به سنجه درآمد ناخالص داخلی به ازای هر واحد مصرف انرژی اشاره شده است و اشاره مستقیمی به سایر سنجه های مهم نشده است. تفاوت و نوآوری این نوشتار در این است که در این پژوهش سعی شده است ریشه های مهم و اثرگذار نوآوری متناسب با شاخص جهانی نوآوری شناسایی و در سطح ورودی های اولیه اقتصاد دانش بنیان مقایسه انجام گیرد. مقایسه سنجه ها با متوسط جهانی نشان داد که جهت بهبود خروجی های نوآوری، کشور نیازمند به ارتقای سطح سنجه های تحقیق و توسعه، کارکنان دانشی، فناوری اطلاعات و ارتباطات، محیط سیاسی و پایداری بوم شناختی می-باشد.
پرونده مقاله
در ادبیات موجود کارآفرینی، رویکردهای مختلفی درخصوص تعیین عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه وجود دارد که دلیل آنرا میتوان در رشتههای مختلف علوم مورد بررسی قرار داد. بهعنوان یک مطالعه بین رشتهای، کارآفرینی متشکل از جنبههای پژوهشهای اقتصادی، تاریخی، روانشناسی، س چکیده کامل
در ادبیات موجود کارآفرینی، رویکردهای مختلفی درخصوص تعیین عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه وجود دارد که دلیل آنرا میتوان در رشتههای مختلف علوم مورد بررسی قرار داد. بهعنوان یک مطالعه بین رشتهای، کارآفرینی متشکل از جنبههای پژوهشهای اقتصادی، تاریخی، روانشناسی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. همهی این پژوهشها از نقطهنظرها و جنبههای مختلفی بر کارآفرینی تمرکز میکنند. از آنجاییکه کارآفرینی بهعنوان ابزاری مناسب برای تحریک و رشد اقتصادی شناخته شده است، شناسایی عوامل تعیینکننده فعالیت کارآفرینی امکان میدهد تا سیاستهای مناسب برای افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی در یک اقتصاد طراحی شود. به دلیل گستردگی عوامل تأثیرگذار بر فعالیتهای کارآفرینانه، پژوهشهای متعددی از جنبههای مختلفی عوامل مؤثر بر آن را مورد مطالعه قرار دادهاند. هدف این پژوهش بررسی عوامل اقتصادی مؤثر بر کارآفرینی در سطح کلان است که با توجه به ادبیات موجود در این زمینه تأثیرگذاری بیشتری را نسبت به سایر عوامل دارد. در این پژوهش برای بررسی عوامل مؤثر بر فعالیتهای کارآفرینانه از روش مرور نظاممند ادبیات استفاده شده است. در نهایت منابع گردآوری شده در دو دسته فاکتورهای سمت عرضه و سمت تقاضا دستهبندی گردید. نتایج نشان داد که عوامل مورد بررسی در طرف عرضه شامل توسعه اقتصادی، توسعه فناورانه، جهانیشدن، سرمایهگذاری مستقیم خارجی و توسعه مالی است و فاکتورهای طرف تقاضا شامل تحصیلات، رشد جمعیت، تراکم جمعیت، سطح درآمد، شکاف درآمدی، دسترسی به تأمین مالی، مالیات، قوانین انعطافناپذیر بازار کار، ساختار سیاسی، مهاجرت، نرخ بیکاری، ویژگیهای نهادی و محیط اقتصاد کلان میباشد.
پرونده مقاله